تا به امروز هنرهای رایج زمینه های لازم و کافی برای گسترش یک نگرش تجربی به دنیای اطراف هنرمندان را فراهم نیاورده اند.
مجموعه حاضر مشکلات وموانع توسعه هنر در شهرستان جیرفت را درسطح بسیار وسیع مورد بررسی قرار داده که در هر دسته موانع جداگانه ای به چشم می خورد . نخستین مانع ، زمینه ساختاری است .در این رابطه هنر موجود آنگونه که برخی می گویند در تاریخ جیرفت تبدیل به حرکت خاصی از هنر نشده است که ساختاری قوی با مضامین خاص به جای گذاشته باشد یا حد اقل نیازهنری مردم منطقه را پر کرده باشد . دومین مانع مربوط به مسائل اجتماعی- سیاسی است که از توسعه منطقی هنر جلوگیری می نماید . هنر به عنوان یک علم کاربردی به زمینه های اجتماعی لازم برای رشد نیاز دارد متاسفانه این زمینه ها در جیرفت فرصتی برای خود نمایی ندارند.در همین رابطه چون هنر معمولا دارای بعد قوی تاثیر گذاری است ،اصولا ساختارهای سیاسی از نوع خاص تمایلی به گسترش آن ندارند و معمولا مدیران فرهنگی هنری طی دوره های گذشته سیاسی بوده اند. سومین دسته از موانع توسعه هنر در جیرفت ، مشکلات آموزشی متعددی است که عبارتند از :کمبود استاد و متخصص علمی کارآمد ، کمبود فضاها و وسایل آموزشی و کیفیت پایین آموزشگاههای آزاد هنری .چهارمین عامل مربوط به مسائل پژوهشی است . اصولا پژوهش های هنری در جیرفت وجود ندارد یا اگر وجود دارد از یک آشفتگی برخوردار است و آنچنان زمینه برای همگان به غلط باز است که چند تحقیقی هم که انجام شده توسط افراد بی صلاحیت انجام گرفته ونتیجه این رویکرد بی نتیجگی و بی تاثیری تحقیقات در هنر عامه مردم است .پنجمین مانع آن است که هنر در جیرفت نتوانسته خود را با سرعت توسعه نظری و عملی در سطح ملی هماهنگ کند به عبارت دیگرفقر ارتباطات استانی و ملی وجود دارد به طوری که هنر حتی جایگاهی در مطبوعات محلی این شهرستان ندارد . پس چگونه می توان ادعا کرد که هنر جیرفت می خواهد با فرهنگ غرب یا ناتوی فرهنگی مقابله کند و به روز است در حالی که سهمی در تولیدهنر در سطح ملی ندارد!
بیان مسئله
مسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که چرا هنردر جیرفت حتی از یک سطح نازل پیشرفت برخوردار نیست در حالی که بیش از چند دهه از ترویج آن به وسیله انجمنهای هنری می گذرد و ما هنوز شاهد یک سیستم مدیریتی خاص در این شهرستان نیستیم .در این مدت هنر به صورت یکنواخت وساده اجرا شده است .چه عواملی باعث بروز این نقصان گردیده است ؟اگر دیگر صنوف توانسته اند به راحتی جای خود را در نظام اجتماعی - اقتصادی این جامعه باز کنند ، چرا هنر در شهرستان جیرفت هنوز در گیر مسائل مدیریتی و برنامه ریزی اولیه است . چه عواملی باعث بروز این کاستی ها گشته است ؟آیا تمام این کاستی ها و عوامل باز دارنده را باید گردن دولت انداخت ویا برعکس آنها را ناشی از کم کاری هنرمندان رشته های مختلف هنری بدانیم؟ ویا اینکه هر دو عامل را در این رابطه مقصر بدانیم .اگر ارزیابی دقیقی از عملکرد هنر داشته باشیم هنرمندان و مدیران هنری باید بتوانند به سوالات فوق پاسخ مناسب بدهند:
آیا مدیریت هنر برتولید خلاقانه هنر تاثیر گذاشته است ؟آیا مدیریت هنر برشناخت اجتماعی – فرهنگی از هنر موثر بوده است ؟آیا مدیریت هنر به عنوان عامل موثر برنقد هنری فعال بوده است ؟آیا مدیریت هنر مهمترین ره یافتهای هنری را با تکیه بر زیبایی شناسی اسلامی سامان داده است ؟آیا مدیریت هنر با به وجود آوردن باید ها و نباید هاهنر را از عرصه خلاقیت و شفافیت که خاص هنر و هنرمندیست به عرصه فرمایش سوق داده است ؟
بررسی موانع توسعه هنر در شهرستان جیرفت از آن جهت اهمیت دارد که تا کنون هنرمندان به صورت لفظی به آن پرداخته اند و هیچ وقت نخواسته اند به صورت منسجم و با برنامه ریزی مناسب و ساختاری مشکلات سر راه هنر را حل نمایند .اگر این موضوع بررسی وراه حلی برای آن پیدا نشود ،با رشدروز افزون تقاضا برای هنر و مشکل¬عدم توسعه هنر روبرو خواهیم شد . اگر هنرمندان نتوانند مشکلات خود را حل نمایند ،پس چگونه با هنر ، به عنوان یک ابزار می خواهند مشکلات جامعه را مطرح و با فرهنگ غرب مقابله نمایند!
موانع ساختاری
زمانی به گذشته هنردر شهرستان جیرفت نگاه می کنیم در می یابیم که ابتدا می بایست به سمت روشنگری سوق داده می شد و هنرمندان پیشکسوت با همکاری مدیران فرهنگی –هنری زمینه را برای به وجود آمدن یک هنر اجتماعی فراهم می آوردند . سپس با آن زمینه ی مهیا شده با توجه به گرایشات علمی و روش شناسی های خاص ، دنیای هنر مشخصی را عرضه می کردند و آنچه پیش نیاز یک هنر تجربی و عامیانه بود به عرصه اجتماعی مردم وارد نمایند بنابر این از همان ابتدا ، هنر مبتنی برسبک و سیاق تجربه و به صورت سینه به سینه به نسل بعد منتقل می شده و یا اینکه مقطعی بوده است ( مثلا فردی به صورت مقطعی کار هنری انجام داده و بعد از مدتی هنر را رها کرده و در جامعه هنرمند و پیشکسوت خطاب می شود در صورتیکه باید حد بین آماتور و هنرمندحرفه ای مشخص شود حال آن فرد در هر مقطع سنی باشد ) و این دو ،شاخصه اصلی در هنر این منطقه بوده است.
درجیرفت، تا به امروز هنرهای رایج زمینه های لازم و کافی برای گسترش یک نگرش تجربی به دنیای اطراف هنرمندان را فراهم نیاورده اند.هنربیشتر مشغول مسائل ذهنی هنرمندان بوده و عمل گرایی نه تنها رواجی نیافته بلکه مورد عنایت هم نبوده است .لذا نگرش به دنیای هنرنگرشهای کاملا ذهنی و در آمال و آرزوهای هنرمندان نقش بسته است . از سوی دیگر با پیچیده تر شدن زندگی وبروز مسائل ومشکلات روز افزون اجتماعی، هنرمندان نیازمند گذران زندگی خود بودند و دغدغه مسائل زندگی خود را داشتند و مهلت ادامه ی صحیح مطالعه و به روز شدن در مسیر هنر را نداشته اند . البته هنرمندانی بوده اند که زمینه های نگرش تجربی به مسائل اجتماعی خود وهنر راداشته اند ، اما این توجهات به هیچ وجه منتهی به نگرش سیستماتیک به نحوه مدیریت هنر نگردیده و عمدتا کوتاه مدت ،مصلحانه و از روی دلسوزی بوده است و برخی هم تعامل هنری چندانی با انجمن ها ی هنری و اداره ارشاد نداشته اند .
مسائل اجتماعی و سیاسی
با ورود انجمنهای هنری از سال 1372به عنوان یک بخش مدیریتی هنر به جیرفت ، ازهمان ابتدا به شکل هیئت مدیره ای مثل دیگر صنوف چنین القا می نمود که انجمنها باید ساخته و پرداخته خود هنرمندان باشند و وابستگی به منابع اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشته و تا حدودی خود کفا اداره شوند . از این رو از همان ابتدا بنا به دلایل متعدد موانعی بر سر راه بکارگیری هنر بوجود آمد برخی موانع ساختاری و از ناحیه سیاسیون بود ( برای نمونه انتصاب مدیران فرهنگی و هنری کم تجربه با سابقه سیاسی که ملاک گزارش دهی به مافوق بوده است ) وبرخی دیگر عملیاتی به نظر می رسیدند(برای مثال مشکلات آموزشی و پژوهشی ) ارزیابی و نشان دادن نوع رابطه دولت و هنرمندان در بسیاری موارد بیشتر نحوه کنترل های اجتماعی - سیاسی دولت را بر ملا می سازدتا حمایت از هنر را : و خوداین امر دولت را نسبت به هنر بدبین می¬کند و در نتیجه واکنش ها مشخص خواهد بود بها ندادن به هنر و به حاشیه راندان آن . در مقابل هنرمندان منتقد با یک عینک انتقادی به مسائل اجتماعی جامعه خود نگاه می کنند همین نگرش ، بسیاری از مسئولین و کارکرد آنها را زیر سوال می برد . این امر طبیعت نگرش هنرمند است و اگر هنرمند نتواند از ابزاری که انتخاب کرده استفاده نماید ، کاری انجام نداده است .
آنچه در اینجا می تواند مطرح باشد این است که بین هنرهای رایج و نگرشهای عادی اجتماعی به دنیای روز مره هیچگاه حد وسطی شکل نگرفته یعنی هنر به راه خود رفته ؛ ونگرشهای هنرمندان خط سیر خود را ادامه داده است .
مشکلات آموزشی
مشکلات آموزشی گریبانگیر هنر درجیرفت به عنوان یک عامل مهم توسعه نیافتگی هنر تلقی می شود . نخستین مشکل آموزشی در رابطه با اساتید و مربیان هنری است . که پایین بودن معلومات و روش تدریس برخی مربیان با عث عقب ماندگی هنر در این منطقه شده است . اگر در این رابطه ارزیابی های صحیح ومستمری وجود داشته باشد ، به هیچ وجه مربیان ضعیف در بدنه جامعه هنری دوام نمی آورند. دومین مشکل مربوط به امکانات و فضای آموزشی است.وسایل و ابزار و نیز آموزشگاههای آزاد هنری مجهز آنقدر کم است که امکان یاد گیری های مختلف با روشهای گوناگون برای هنر جو وجود ندارد.
موانع پژوهشی
در ارتباط با موانع پژوهشی در حال حاضر ،نخستین مانع کمبود پژوهشگران هنری واقعی است . به همین لحاظ است که تحقیقات بسیار کمی هم که صورت گرفته بعضا توسط افراد غیر هنرمند انجام شده و معمولا جهت تکمیل پایان نامه تحصیلی اشاره¬ای به هنر شده است .دومین مانع پژوهشی ضعف ارتباط، بین مدیران انجمنها با هنرمندان پژوهشگر است . بدنه اجرائی انجمن ها تمایلی به پژوهش و ارجاع تحقیقات هنری به نشریات و....را ندارد سومین مانع فقدان اهداف محلی وملی برای تحقیقات هنری در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است . یک استراتژی تحقیقاتی کلی و یک شورای پژوهشی دراداره ارشاد وجود ندارد تا پژوهشگران چه در زمینه هنر و چه در زمینه های اجتماعی دیگر گوشه ای از تحقیقات خود را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به اجرا در آورند . در حال حاضر با مشکلات موجود در زمینه هنر با یک روز مره گی روبرو می شویم و ارتباط نظام مند و سیستماتیک بین پدیده ها ی به وجود آمده مشخص نیست .یکی دوتا پژوهش انجام شده ،که آنهاهم سازمان یافته نبوده و از استقلال لازم برای ایجاد روحیه علمی در پژوهشگران بی بهره است و برنامه های دراز مدت تحقیقاتی وجود ندارد تا در چارچوبی واحد گوشه ای از نتایج آن را به انجام برساند . چهارم بهای کافی ندادن به تحقیقات هنری می باشد که متاسفانه در مقایسه با تحقیقات دیگر علوم مورد بی لطفی قرار می گیرد و حتی در انتشارات محلی مطالب هنری به کندی قابل محسوس وملاحظه می گردد. آخرین عامل ضعف پژوهشی بعنوان یک مانع ، نبودن فرصتهای مطالعاتی در رابطه با یک گروه پژوهشی کارآمد بطور کلی و هنر بطور خاص است . فرصت مطالعاتی در واقع دمیدن اکسیژن در بدن نیمه جان هنر است . از یک طرف فرصت مطالعاتی محدود است و از طرف دیگر مجلات و مقالات هنری در کتابخانه ها و انجمنهای هنری جیرفت اصلا وجود ندارد . مجموعه این عوامل محققان و هنرمندان را از دسترسی به آخرین یافته های دیگران محروم نگاه می دارد که نیازمند تاسیس کتابخانه تخصصی هنرمی باشد.
فقر ارتباط ملی و استانی
یکی از عوامل اصلی در عدم توسعه هنر در جیرفت ضعف و فقر ارتباط با نهاد ها و هنرمندان استانی وملی است به عبارت دیگر، هنر جیرفت بعنوان یک مجموعه کامل با هنر خارج از شهرستان ارتباط آموزشی چندانی ندارد . فقط در حد اجرای جشنواره ای در تهران یا مرکز استان می باشد. اگر چه هنرمندان به صورت انفرادی با همتاهای خود در ارتباط مستقیم هستند . اما هنر در سطح ملی و جهانی روز به روزگسترش بیشتری یافته و عدم وجود تعامل سازمانی باعث دور ماندن هنرمندان جیرفت از سطح هنر ملی می شود. در رابطه با فقر ارتباطی، حضور هنرمندان در کنفرانسها و جشنواره هاو همایشها بسیار کم رنگ است و همین امر باعث شده است که تا نکات هنری جدیدترکمتر وارد جیرفت گردد. از سوی دیگر اجرا ها ونمایشگاههای هنری داخلی جیرفت کمتر به سمع و نظر هنرمندان ملی می رسد ودر نتیجه مورد نقد قرار نمی گیرد تا کاستی های انها مشخص گرددآنچه د ر رابطه با این موضوع باید بیان گردد مساله عدم برپایی همایش های ملی در جیرفت است .تقریبا از اول تشکیل انجمنها تاکنون یک سمینار یا کنفرانس و کنگره ملی پیرامون هنر در جیرفت راه اندازی نشده است . وقتی هنرمندان ملی به جیرفت نیایند واز اوضاع واحوال هنر از نزدیک با خبر نشوند چگونه انتظار داریم هنر در جیرفت توسعه بیابد . رفت وآمد هنرمندان مختلف از شهرستانهای کشور با عث می گرددکه ایده های جدید به جیرفت آورده شود و تعامل بین هنرمندان در سراسر کشور افزایش یابد. نکته مهم در زمینه ضعف ارتباطی بین هنر جیرفت و هنر خارج از این شهرستان عدم وجود مطالب منظم در نشریات ملی و محلی است . حتی یک نشریه در زمینه هنر در جیرفت مطلب اراده نمی دهد . از سوی دیگر هنرمندان جیرفت زیاد تمایل به چاپ مقالات در نشریات را ندارند در نتیجه اطلاع چندانی از وضعیت هنری در شهرستان جیرفت در بین عامه مردم وجود ندارد .
نتیجه
از مباحث مطرح شده چند نتیجه به دست می آید . نخست اینکه هنر را می توان بایک تلاش جامع وپیوسته در جیرفت با وجود استعداد های فراوان نجات دادوآن را به صورت یک علم کاربردی برای رشد فرهنگ این منطقه در آورد . این امر به تلاشهای آموزشی و پژوشی اساتید ومربیان هنری بستگی دارد. امااز طرف دیگروابسته به کمک های دولتی خواهد بود و اینکه اداره فرهنگ وارشاد اسلامی بخواهد هنر را همراه با فرهنگ مردم رشد بدهد.
نتیجه دوم اینکه هنر جیرفت در یک پیوند جدی و نظامندبا هنرملی می تواندرشد پیدا کندو این امر هم در ارتباط با خواست اداره ارشاد می باشد . اگر دولت چنین امری را اجرایی و روابط را تسهیل بخشد در دراز مدت به این هدف میتوان رسید .در حال حاضر از لحاظ ملی هنر جیرفت در یک فضای بسته ای تلاش می کند و مقدار زیادی از انرژی آن تلف می شود . باید فضای هنر درجیرفت گسترش یابد
نتیجه سوم اینکه درست است توانسته ایم در یک مقطع کوتاه جشنواره ای برگزار کنیم و یا چند تا هنرجو در سطح متوسط تربیت کنیم اما کافی نیست . حتما باید آموزش را جدی بگیریم و اساتیدی با رتبه عالی تربیت شود و ضمنا پروژه¬های مشترک تربیت استاد با خارج از شهر داشته باشیم تا هم سریع تر نیازهای فرهنگی خود را در رابطه با هنر برطرف کنیم و هم کیفیت هنرجویان خود را دریک رقابت سالم افزایش دهیم . این امر هم بسته به همت و لطف دولت نسبت به هنر بستگی دارد
آخرین نتیجه اینکه رابطه هنر با دولت می تواند از نوع یک همکاری متقابل باشد . به عبارت دیگر ، دولت با کمک به رشد هنر می تواند مشکلات و مسائل فرهنگی را به حد اقل برساند .زمانی هنرتوانایی حل مسائل در سطح وسیع خود را دارد که از پشتوانه ی مالی برخوردار باشد و زمانی دولت می تواند از لحاظ کارکردی مفید باشد که رابطه اش با مردم هنرمندان ، گروههای هنری و انجمنها منطقی ترسیم شود . کلام آخر اینکه هنرمندان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی می توانند دو روی یک سکه برای پیشبرد مقاصد فرهنگی هنری شهرستان جیرفت باشند .